فراتر از دیپلم

اینجا سخن از مردی است که نتوانست بین دلستر و ترانه مورد علاقه اش یکی را انتخاب کند.
مردی خسته
مردی که اسهال داشت و دارد

خب محرمه و فستیوال بار دیگر برقراره و ما خواب نداریم از دست این مردم! بگذریم از آزارهایی که در این ایام به افرادی مثل من که در اقلیت هستیم میشه، پست چسناله از بی فرهنگی مردم نیست! پست حسین بن علی رو بررسی میکنه و درمورد نقطه هایی از زندگی حسین بن علی که غالبا بیان نمیشه یا سانسور میشه و یا افسانه هایی که توسط شیخ مفیدها و علامه مجلسی ها و ... درمورد واقعه کربلا "تولید" شده نظر تاریخ رو میپرسه.
* من نویسنده پست نیستم و صرفا پژوهش و نهایتا جمع آوری و مرتب کردم مطالب این پست رو.
* دیدگاه من نسبت به استفاده ای که از واقعه کربلا شده و دروغهایی که در روضه ها به خورد مردم داده شده منفی هست و من در جهت رد و نقد مقدس بودن شخصیت حسین و بی خطا بودن اقداماتش مطلب مینویسم، طبیعیه که برای دستیابی به چنین هدفی وقایع منفی زندگی حسین بن علی رو بررسی کنم، این پست بیوگرافی کامل حسین بن علی یا تشریح کامل واقعه کربلا نیست.
* هرچند با دیدگاهی که بیان کردم شروع به نوشتن این پست کردم اما از نوشتن برداشت شخصی کاملا خودداری کردم و این پست تماما برگهایی از تاریخ است، هرکس میتونه هر برداشتی که میخواد داشته باشه، صرفا چند موضوع که مورد سانسور/دروغ واقع شدن رو گوشزد میکنم در این پست.

بحث اول: حسین بن علی (و آشنایان) و هدایای معاویه

در تمام دوران حکومت معاویه -حدود بیست سال- امام حسین روابط دوستانه و محترمانه‌اى با وى داشت. نظریه پردازان تشیع سرخ علوى (از جمله دکتر شریعتى و آقاى ورداسبى) که معاویه را نماینده اشرافیت تاریخى و مرکز و مظهر ارتجاع سیاسى دانسته‌اند، عمدا در این باره سکوت مى‌کنند که در سفرهاى معاویه به مکه و مدینه، امام حسین همواره اولین کسى بود که به پیشواز معاویه مى‌شتافت و نماینده اشرافیت تاریخى و مرکز و مظهر ارتجاع سیاسى را در آغوش مى‌گرفت(اخبار الطوال، ص ٢٤٣؛ روضه الصفا، ج ٣، ص ٨٠،٨١ و ٨٣) و حتى بفرمان معاویه در سال ٤٩ هجرى در جنگ قسطنطنیه شرکت کرد-بحث هفتم-(زندگانى امام حسین، ص ١٢٢٠، فتوح البلدان، ص ١٨٣؛ مختصر البلدان، ابن فقیه، ص ١٥٢)با چنین مناسبات و روابط دوستانه‌اى بود که علیرغم خواست توده ها در خلع معاویه و سرنگونى حکومت بنى‌امیه، امام حسین مى‌گفت: میان من و معاویه عهدى است که آنرا نقض نمى کنم. بنابراین تا معاویه زنده است من(امام حسین) علیه او مبارزه و طغیان نمى‌کنم. امام حسین در نامه‌اى به معاویه تاکید کرد که : من خواهان نبرد یا مخالفت با تو نیستم و از این رو به یاران خویش گفت: تا معاویه زنده هست باید هریک از شما خانه نشینى را پیشه خود سازد(اخبار الطوال، صص ٢٤٥ – ٢٤٤ و ٢٤٨؛ روضه الصفا، ج ٣، ص ١٥؛ ارشاد شیخ مفید، ص ٢٠٦)در برابر این آرامش و حسن تفاهم بود که امام حسین همواره از کمکهاى مالى هنگفت معاویه برخوردار مى‌شد، بطوریکه مقررى امام حسن و امام حسین، که در زمان عمر، سالى پنج‌هزار درهم بود، معاویه آنرا به سالى یک میلیون درهم (یعنى دویست برابر، معادل ٤ هزار کیلو نقره) افزایش داد.(تاریخ تمدن اسلام، ج ٤، ص ٨٨. درصلحنامه امام حسن ومعاویه از جمله قرار شد که هر سال دو میلیون درهم نیز به امام حسین پرداخت شود: اخبار الطوال، ص ٢٤١)روایات مؤرخین اسلامى درباره ثروت ها، أراضى و املاک و بذل و بخشش‌هاى امام حسین چنان است که باعث شگفتى و حیرت مى‌شود.(کتاب الخراج، یحیى بن آدم، ص ٧٥؛ کتاب الخراج، قاضى ابویوسف،ص ٣٥؛ الحسین، على جلال، جلد ١، صص ٦٣ و ١٠٧؛ منتهى الامال، جلد ١، صص ٣٤٨،٣١٩-٣٥٠ و ٣٧٣.در صحراى کربلا، امام حسین به ابن سعد (فرمانده سپاه یزید) پیشنهاد دادن خانه ها و املاک خوبى در مدینه نمود به این شرط که از جنگ با وى خوددارى کند، اما ابن سعد پیشنهاد امام را نپذیرفت: تاریخ طبرى، جلد ٧، ص ٣٠٠٨؛ زندگانى امام حسین، صص ٨٧-٨٤ و ١٠٠-٩٢ و ٣٧٧)دیگر افراد خاندان على نیز از رشوه‌ها و هدیه‌هاى معاویه برخوردار بودند آنچنانکه مثلا: عبدالله ابن جعفر (پسر عموى امام حسن و امام حسین) از معاویه پول‌هاى هنگفت گرفت و آنرا بین مطربان و آوازخوانان و شاعران، بذل و بخشش کرد. همین عبدالله بن جعفر نه تنها از مقررى سالیانه بهره مى‌برد، بلکه هر از گاه به نزد معاویه(به دمشق) مى‌رفت و از او پول‌ها مى‌گرفت. عبدالله پس از مرگ معاویه نزد یزید رفت. یزید از او پرسید: مقررى تو چند است؟ عبدالله گفت: یک میلیون درهم. یزید گفت: از امروز دو میلیون درهم به تو مى دهم. عبدالله گفت: پدر و مادرم فداى تو، به هیچ کس این جمله را نگفته بودم. یزید گفت: مجددا آن را دو برابر کردم.(تاریخ فخرى، ابن طقطقى ،صص ٩٧-٩٦؛ تاریخ تمدن اسلام، ج ٤، ص ٨٨)عقیل(برادر حضرت على) نیز از رشوه ها و هدایاى معاویه بهره‌ها برد بطوریکه کار بجایى رسید که روزى معاویه از عقیل خواست تا على را لعنت کند. عقیل بر منبر رفت و گفت: “اى مردم! معاویه بمن فرمان داد تا على را لعنت کنم که بر او لعنت باد!(تاریخ فخرى، ص ٩٧؛ مروج الذهب، ج ٢، ص ٤٠)

بحث دوم: ماجرای راهزنی حسین بن علی

عقبه بن‌سمعان گوید: وقتی حسین از مکه درآمد فرستادگان عمرو بن سعید بن عاص به سالاری یحیی بن سعید راه او را گرفتند و گفتند: باز گرد، کجا میروی؟ آنگاه حسین برفت تا به تنعیم رسید و کاروانی آنجا دید که از یمن می‌آید و بحیر‌بن‌ریسان حمیری که از جانب یزید عامل یمن بود برای وی فرستاده بود که پیش یزید می‌بردند. حسین کاروان را بگرفت و همراه ببرد(کاروانی که متعلق به وی نبود را صاحب شد)، پس از آن به شتر بانان گفت: شما را مجبور نمیکنم، هر که خواهد با ما به عراق آید کرایه او را می‌دهیم و مصاحبتش را نیکو می‌داریم وهر که نخواهد همینجا از ما جدا شود کرایه او را به قدر مسافتی که پیموده می‌دهیم.(تاریخ الطبری، جلد پنجم، ص۳۵۶-۳۶۵ به تحقیق محمد ابراهیم،چاپ دارالمعارف مصر)

بحث سوم: ماجرای سانسور شده از سگ حسین بن علی

به شخصه مشکلی با سگ و انواع دیگر حیوانات ندارم! در این بحث بیشتر میخوام اشاره به نقش سانسور بکنم، اساسا هرجا روایت منفی ای از شخصیتهای مقدس اسلام وجود داره بیان نمیشه و یا مثل این مورد سانسور میشه.
در کتاب کافی که معتبرترین کتاب شیعیان پس از قرآن میباشد روایتی ناقص وجود دارد که شیخ کلینی آنرا سانسور کرده است، ولی از قضا در کتب دیگری که همین روایت را آورده اند آنرا به صورت کامل نقل کرده اند که در این بحث به آن میپردازیم.روایت ازین قرار است که جبرئیل علت عدم ورودش به خانه را وجود مسائلی میداند که در کتاب کافی این مسائل را بیان نکرده و حدیث را از همینجا سانسور کرده است.روایتی در اصول کافی آمده از این قرار هست:
أمیر المومنین فرمودند: که پیامبر ارشاد نمودند که جبریل گفته ما فرشتگان به خانه ای که در آن عکسی زیر پا گذاشته نمی شود؛ وارد نمی شویم… در ادامه نوشته شده که حدیث مختصر شده است!(کتاب الکافی- ط الاسلامیة نویسنده: الشیخ الکلینی جلد: ۶ صفحه: ۵۲۸)
حالا دلیل اینکه چرا حدیث مختصر یا همان سانسور شده است را با رجوع به اصل حدیث در کتابی دیگر بیان میکنیم. احمد بن محمد بن خالد البرقی که یکی از روحانیون بزرگ شیعه میباشد در کتاب خود به نام المحاسن این روایت را به صورت کامل شرح داده است:
پیامبر فرمود: یا على: جبرائیل امروز صبح پیش من آمد و بیرون دَرِ خانه سلام کرد و داخل نشد. به او گفتم: داخل شوید. گفت ما فرشتگان، داخل خانه ایى که در آن مثل آنچه در خانه شماست, باشد, نمى شویم. من او را در این سخن تصدیق کردم و به فحص و تفتیش درخانه برخاستم که ناگاه دیدم توله سگى که حسین بن على روز گذشته با او بازى مى کرد شب زیر تخت خواب رفته و من آن را از خانه بیرون کردم. آن گاه جبرئیل داخل شد. گفتم: مگر شما داخل خانه ایى که در آن سگ باشد، نمى شوید؟ گفت: ما داخل خانه ایى که در آن سگ، یا آدم جنب و یا مجسمه و عکسى که زیر پا گذاشته نشود، باشد نمى شویم.(کتاب المحاسن, نویسنده: أحمد بن محمد بن خالد البرقى جلد: ۲ صفحه: ۶۱۵)

بحث چهارم: طفل 6 ماهه

شاید اولین کتابی که واقعه کربلا را درست تر از باقی کتب نقل کرده باشد کتابی است به نام مقتل الحسین که شخصی به نام ابو مخنف آنرا به رشته تحریر درآورده و بنا به گفته نویسنده کتاب، ناظران در کربلا این داستان را بازگو کرده و وی آنها را مکتوب کرده است.این کتاب در زمان ما موجود نمیباشد ولی محمد بن جریر تبری مورخ بزرگ تاریخ اسلام از نوشته های این کتاب و یا شاگردان ابو مخنف برای بازنویسی تاریخش استفاده کرده و پس از او بلاذری در کتابش آنرا آورده است.نکته جالب اینکه در هیچکدام از این کتب تاریخی نامی از کودک ۶ ماهه و تیر خوردنش در روز عاشورا وجود ندارد و جالبتر آنکه در این کتب شخصی که نام علی اصغر به وی اطلاق شده نوجوانی بین ۱۰ تا ۱۳ ساله است که ما او را به نام امام سجاد یا همان امام چهارم شیعیان میشناسیم.
در روز عاشورا جوانی به نام علی اکبر وجود داشته که تمام مورخین از او نام برده اند که در میدان جنگ کشته میشود و برادر ایشان که به علی اصغر نامیده میشده همان نوجوان کم سن و سال بوده که درون خیمه به اسارت لشکریان عمر سعد درمیآید.اما چه کسانی خالق این داستان بوده اند و این طفل ۶ ماهه از چه زمانی وارد داستان کربلا شده است. با تحقیق در تاریخ میبینیم که برای اولین بار در قرن ۵ یعنی ۴۰۰ سال پس از واقعه کربلا این داستان توسط یک روحانی شیعه به نام شیخ مفید راه به کارزار کربلا پیدا میکند و بار دیگر ۲۰۰ سال پس از او یعنی در قرن ۷ میلادی توسط ابن کثیر این ماجرا بازنویسی میشود.البته ماجرا به همینجا ختم نمیشود و همه ماجراهای هیجان انگیز و سوزناک عاشورا نظیر خوردن تیر سه شاخ به علی اصغر همگی اثر ذهن های خلاق و مبتکر این دو شخصیت است و قبل از این دو هیچ کدام از منابع تاریخی معتبر نامی از این طفل ۶ ماهه و کشته شدنش در روز عاشورا نمیبرند.شاید جالب باشد که بدانید در کتب تاریخی مسلمانان در مورد سن امام حسین و روز تولدش اختلافات شدید وجود دارد و سن وی را بین ۵۷ و ۶۳ ذکر کرده اند و حتی سال دقیق تولد او را نمیدانند ولی اتفاقات روز عاشورا و حتی مکالمات بین افراد را مو به مو و کلمه به کلمه توسط این دو شخص بازگو میشود.

بحث پنجم: تشنگی روز عاشورا

در کتاب تاریخ طبری روایتی وجود دارد که در آن حسین از یارانش میخواهد که برایش چادری برپا کنند که در آن تنش را شستشو دهد و موهای زائد بدنش را زائل کند.
اما کتاب تاریخی دیگری که این داستان را تقریبا همانگونه که طبری آورده، به رشته تحریر درآورده، کتاب تاریخ کامل میباشد که نویسنده ابن اثیر میباشد و گرایشات شدید شیعی داشته و ازین بابت نمیتوان او را متهم کرد که چون سنی بوده تاریخ را تحریف کرده یا بر علیه حسین نوشته:
چون به حسین نزدیک شدند، فرمود که برای او سراپرده‌ای برافراشتند، آنگاه فرمان داد که اندازه‌ای مشک آوردند و در جامی بزرگ با آب در آمیختند. در این هنگام حسین به درون شد و نوره مالید و سر و تن بشست و بر سراسر پیکر نازنین گلاب افشاند و شادان و چابک و دمان و آراسته بیرون آمد. عبدالرحمن بن عبد ریه و بریر بن خضیر همدانی بر در سراپرده ایستاده و هریکی کوشیدند که پس از حسین، او به درون رود و خود را بپیراید و بیاراید. بریر به شوخیگری با عبدالرحمن پرداخت. عبدالرحمن گفت: به خدا سوگند که این نه هنگام کار یاوه است. بریر گفت: مردمان من میدانند که من در جوانی و پیری به کار یاوه گرایشی نداشته‌ام، ولی از آنچه بر سرمان خواهد آمد، شاد و مژده یاب هستم. به خدا میان ما با دخترکان زیبای فراخ چشم بهشتی جز همین به جای نمانده است که ایشان با شمشیرهایشان بر ما تازند و آنگاه ما یکراست به آغوش آنان بال کشیم. چون حسین بپرداخت، این دو به درون رفتند.(تاریخ کامل، نوشته عزالدین ابن اثیر، برگردان دکتر سید حسین روحانی، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۲، پوشینه پنجم برگ ۲۲۳۵)
و اما آخرین کتاب که نقل قولش را در اینباره می‌آوریم، کتاب غم نامه کربلا میباشد که نویسنده آن سید ابن طاووس میباشد که از معتبرترین علمای قرن هفتم شیعه میباشد که در این کتاب وقایع کربلا را با حساسیت خاصی نوشته:
هنگامى که روز عاشورا فرا رسید، امام حسین علیه السّلام صبح زود، دستور داد خیمه‌‏اى برپا کردند، و ظرف بزرگى در میان خیمه نهادند و در میان آن ظرف مشک فراوان بود، و در کنار آن (یا در داخل آن) نوره نهادند، آنگاه امام حسین علیه السّلام براى تنظیف به درون خیمه رفت.(غم نامه کربلا (ترجمه اللهوف على قتلى الطفوف‏)، سید على بن موسى بن طاووس (م ۶۶۴ هجری)، مترجم: محمد محمدى اشتهاردى‏، تهران، نشر مطهر، چ اول‏:۱۳۷۷ ش‏. ص:۱۱۹)

بحث ششم: نظر امام محمد غزالی

ابوحامد محمد غزالی معروف به امام غزالى از دانشمندان پرآوازه قرن پنجم هجری قمری که در آغاز قرن ششم بدرود حیات گفت در کتاب معروف خود به نام إحیاء علوم الدین در مورد حسین ابن على و واقعه کربلا چنین مسئله را بازگو میکند:این عالم بزرگ با طرح «عزلت» به عنوان یک رفتار اخلاقی سعادت آفرین و معرفی الگوهای اخلاقی که عزلت گزیده و سعادتمند شده اند، به ارزیابی حرکت امام حسین پرداخته و میگوید: اگر امام حسین عزلت اختیار میکرد، گرفتار فاجعه خونبار کربلا  نمیشد؛ ولی نصیحت خیرخواهان را نپذیرفت و برای رسیدن به حکومت راهی کوفه شد، سرانجام فاجعه کربلا به وجود آمد.

بحث هفتم: جنگیدن حسین بن علی برای معاویه و دوشادوش یزید بن معاویه

یکی از اتفاقاتی که در سال ۴۹ قمری افتاد و حسین فرزند دوم علی بن ابیطالب به عنوان سرباز در لشکر خلیفه به جنگ با رومیان رفت و دوشادوش یزید بن معاویه، همان کسی که چند سال بعد علیه او شورش کرد، را بیان میکنم. متن زیر برگرفته از کتب تاریخی مسلمانان میباشد.
– درسال ۴۹ ه.ق معاویه سپاهی فراهم کرد جهت فتح قسطنطنیه پایتخت روم شرقی. که فرمانده این سپاه سفیان بن‌عوف نام داشت. در سپاه افرادی همچون عبدالله بن‌زبیرعبدالله‌بن‌عمر، عبدالله بن‌عباس، ابو ایوب‌انصاری، یزید بن‌معاویه و حسین بن‌علی شرکت داشتند. این سپاه موفق به تصرف قسظنطنیه نشد. و با مقاومت سپاه روم مجبور به عقب نشینی شدند.(اخبارالطوال ص۲۴۳-روضه الصفا ص ۸۰-۸۳)

نظرات (۵)

  • پـــــر ی
  • حرف زدن در این گونه موارد از نظر تاریخی خیلی کار دشواریه. بحث در تاریخ اسلام با یک مشکل و معضل اساسی روبروئه و اونم مسئله سلسله روات هست. گاهی به یه مسئله که دقیق و مستند بخوای بپردازی می بینی سلسله راویانش به یه نفر برمیگرده. فقط زیادی تکرار شده و اینجور به نظر میاد که چند تا منبع متفاوت ذکرش کردن.
    نکته دیگه در مورد تاریخ اسلام و تحقیقات مربوط به اون مسئله سنی و شیعه بودن نویسنده کتاب هاست. نمیشه کاملا طرف منابع شیعه رو درمورد قیام حسین گرفت. در عین حال نمیشه خیلی طرف منابع سنی رفت. برا همین جانب احتیاط رو بین این دو قطب گرفتن خیلی دشواره. 
    اما قطع به یقین بسیاری از مسائلی که درباره این موضوع وجود داره دستخوش تحریف شده. فقط شدت و ضعف داره. 
    پاسخ:
    میدونم همین قضیه شیعه و سنی بودن رو درمورد تاریخ طبری بیان میکنند چرا که توش مطالبی علیه حسین بن علی بیان کرده، اما حقیقتا من جایی نخوندم طبری سنی باشه و با شیعه ها مشکلی داشته باشه، بیشتر حس میکنم گاها این بحث هارو به حالت مغلطه ایجاد میکنند تا از اصل بحث فرار کنند بعلاوه اینکه جایی که تاریخ طبری رو بعنوان منبع آورده شده منابع دیگری هم برای بکاپ آورده شده :))
    اره چیزی که مشخصه وجود داره، تحریفها و یا تولید محتواهاست
  • پـــــر ی
  • اصلا کاری با طبری ندارم. ما هزارتا کتاب و نویسنده دیگه داریم که تاریخ اسلام رو نوشتن. تو از چند تا منبع بیشتر مثال نزدی. من بحثم اینه که اگه واقعا قرار باشه یه کار جدی و تحقیق درست و حسابی در مورد قیام حسین بشه اونوقت باید همه این منابع شیعه و سنی بررسی بشه و جانب میانه رو بینشون نگهداشت.چون درباره تاریخ نمیشه به این راحتی قضاوت کرد. اون هم درمورد شخصیت هایی که اینگونه به تقدس هم آمیخته اند. 
    پاسخ:
    خب پری چنین کاری نه در زمینه مطالعاتی منه و نه من توانایی و دانشش رو دارم که بخوام انجام بدم
  • پـــــر ی
  • وااااای محمود نگفتم تو انجام بدی. دارم میگم یه کم این پستت از نظر تاریخی تیشه به ریشه خیلی چیزا زده. بحثم اینه که همچین بحثایی خیلی باید دقیق تر از اینا باشه. مخصوصا اینکه پاتو گذاشتی رو خرخره مردمی که این بحثا واسشون وحشتناک مهمه. 
    ولی در همین حد که خودت رفتی دنبال این چیزا و نگاهی غیر از نگاه مرسوم به این جریان تاریخی داری  کلی ارزشمنده. 

    پاسخ:
    آهااا :)) خب از اول بگو دیگه :))
    آره میدونم ولی خب باید یاد بگیرن حقیقت اونی که دوست دارن باشه -خیلی وقتها- نیست :)
  • پـــــر ی
  • تابلو بود که منظورم این نیست تو بری تحقیق کنی :) تو دیر میگیری جدیدا. نمی دونم چت شده :)
    اگه از دیدگاه پست مدرنی به ماجرا نگاه کنی حقیقتی وجود نداره. 
    پاسخ:
    من از تو خیلی باهوش ترم پری :| اگه دیر گرفتم یعنی تو بد گفتی :)) -شوخی-
    بله بله، منظورم فکت و چیزی که واقعا اتفاق افتاده یا نیفتادست بیشتر، و الا اون حقیقت رو تو مطالعات فلسفیم دنبال میکنم :)
  • پـــــر ی
  • باشه تو باهوش:)
    دنبال کن حتما :)
    پاسخ:
    :))
    چشم
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.