فراتر از دیپلم

اینجا سخن از مردی است که نتوانست بین دلستر و ترانه مورد علاقه اش یکی را انتخاب کند.
مردی خسته
مردی که اسهال داشت و دارد

موهای قرمز طبیعیشو پیچ میده دور انگشتش. 

همیشه زنی هست که شمارو از زن دیگه ای نجات بده و به محض اینکه نجاتت داد، اماده میشه برای داغون کردنت.

نظام آموزشی اموختمان که همه برنده ایم، از شکستها و خودکشی نگفت.

تنهایی عمیقی در جهان است، که در حرکت کند عقربه های ساعت حس میشود.

خیلی زیاد، 

خیلی کم، 

خیلی چاق، 

خیلی لاغر، 

یا هیچکس. 

من چنین چیزی را نخواهم خواست، اما گاهی به ان فکر میکنم

خیلی زیاد، 

خیلی کم، 

خیلی چاق، 

خیلی لاغر، 

یا هیچکس. 

باید راهی باشد، قطعا باید راهی باشد که هنوز به فکرمان خطور نکرده است. 

چه کسی این مغز را در سر من قرار داد؟ 

که فریاد میزند، 

که درخواست میکند،

که میگوید که فرصتی باقیست. 

و "نه" نخواهد گفت. 

و "نه" نخواهد پذیرفت. 



پ.ن: دارم برای کنکور ارشد میخونم و رد دادم، بله


  • محمود دوم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.