فراتر از دیپلم

اینجا سخن از مردی است که نتوانست بین دلستر و ترانه مورد علاقه اش یکی را انتخاب کند.
مردی خسته
مردی که اسهال داشت و دارد

زندگی بخاطر چیزای کوچیکشه که قشنگه
همون چیزای کوچیک که بعد یه روز سخت خندونت میکنه
مثل قدم زدن رو برفا بعد یه کلاس خسته کننده
  • محمود دوم
هرکی هرکاری کنه
هر اشتباهی کنه
من باید ببخشم؟
اگر قرار بود همه رو ببخشم که خدا میشدم
نمیبخشم اقا نمیبخشم
  • محمود دوم
آباجان کجایی الان؟
آباجان فردا میای تو خیابون؟
آباجان پای پسرت از دست رفت،
سر و دست و پای خیلیای دیگه هم کنده شد
ولی آباجان
آباجان تو راضی هستی؟
آباجان پای پسرت از دست رفت
آباجان پسرت اسیری کشید
یادته چقدر غصه خوردی؟
یادته چقدر پیر شدی تو همون چند وقت؟
آباجان چرا؟ ارزششو داشت؟
پای چی وایستادی؟ پسرت پای چی پاشو داد؟
آباجان فردا میای تو خیابون؟



پ.ن: اهل سینما باشید، بیاید سینما، به دلم افتاده من آخر تو این سالنها یه دوست دختر پیدا میکنم، تا ببینیم خدا چی میخواد
  • محمود دوم
یه کتاب فروشی پیدا کردم
در انقلاب
همین، یه کتاب فروشی پیدا کردم
در انقلاب :)))))
باشد، ببخشید
دیگر بی نمک چرت و پرت نمیپرانم
اینجوری هم نحرفم؟ اوکی
خب هیچی دیگه
این کتابفروشیه خیلی خوب میداد
کتابارو، قیمت کتابارو میگم باباااا :/
بنده نیز خیلی تیز:
کل پول کتابای این ترمو دادم رمان گرفتم
گفتم در همینجا اعلام کنم
اگر کسی اهل کار خیر هست بسم الله :))
جدی میگم دانشجو بدبخته در حالت عادی
دانشجوی بی پول و بی کتاب که دیگه به فاک عظمی رفته
  • محمود دوم
بعضی وقتا فکر میکنم
فقط بعضی وقتا
به زندگی مثلا
بهش میگم زندگی؟
تو دل خودت چی واسم قایم کردی؟
بهم میگه : گه سگ
خیلی بیشعوره
زندگی رو میگم
اصلا شما نگاه کن
به ماهی دودی مثلا
ببین زندگی چیکار کرده باش که دودی شده
یه ماهی مگه
چقد تحمل داره
دودی میشه دیگه, معتاد میشه
هعی


گه درسته یا گوه؟ نمیدونم
به من چه
  • محمود دوم
باید خیلی منو ببخشید
ولی باید برم WC
الان دقیقا 10 دقیقه ای هست
که تنش های بدی از درون احساس میکنم
اما حسش نیست
نه جدی، کی حال داره بره تا WC
منزل پدری
در منزل دستشویی نداره
باید رفت به حیاط
و در حیاط
هوا سرده
نتیجتا بنده
دقایقی رو همینجوری میشینم
به امید اینکه این تنشها رفع بشه
میام درموردش اینجا حرف میزنم
که ذهنم سرگرم بشه
اما انگار نداره فایده
باید رفت، حسش نیست، اما باید رفت

عذرمیخوام اگه ادبیاتم دلنشین نیست
دوست دارم ببینم ادبیات شما تحت فشار چطوره :)
  • محمود دوم
سرصب بلند شدم
ساعت 5 منظورمه از سرصب
نخوابیدم تا ساعت 9
ساعت 9 دوباره میخوابم
تا خود ساعت 2
الان
بنظر شما شاید اتفاق خاصی نیفتاده باشه
اما همین الان
من غمگین ترین آدم دنیام
خونواده بعد 9 بیدار میشه
وقتی که من باز خوابیدم و صبونه میخوره :(
و قبل 2 هم ناهار میخوره :(
منم جفتشو از دست دادم
فقط یه بشقاب غذا برام نگه داشتن
که الان البته زیاد هم گرم نیست

بعد بهم میگن چطور میتونی دراصل خدا شک داشته باشی :|
آخه خدایا(اگه هستی) این چه عدالتیه؟
  • محمود دوم

داداشم یه خرگوش داره

بانمکه 

ولی کثیفه

یجوری هم لش میکنه

بخور بخواب

فقط همین

خیلی شبیه منه

قیافش نه ها

کاراش

  • محمود دوم

بعضی وقتا

میگم دخترم نشدیم

مردم بکنن بهمون

توجه


ولی بعضی وقتا

دلم میسوزه واس دخترا

که میکنن بهشون

توجه


اصلا فکرشو بکن

تو خیابون داری راه میری

از نگاه هر چشم مریض

حس کنی که داره تو خیالش

با خیالت چیکارا میکنه


فقط میخوای بری محل کارت

ولی توراه

پوف پوف پوف*

مسخرس

یا

مسخرم

همینه که هست


*- اینا مثلا صدای مورد تجاوز خیالی قرار گرفتنه، بعله

  • محمود دوم

دهه فجر

22 بهمن

حال و هوای عجیبیه

نمیدونم دقیقا چیو دارن جشن میگیرن

واسه چی میریزن بیرون

من اوایل انقلاب زنده نبودم

تو موز بودم

درکشون نمیکنم

ارزو هاشون این بود؟

خواسته هاشون ...

چه کم

چه مسخره

دردناکه

خیلی

دردناکه

تازه امسال

دردناکترم هست

نمیدونی مگه

امسال 22 بهمن جمعس :(

خاک تو سرمون

  • محمود دوم