فراتر از دیپلم

اینجا سخن از مردی است که نتوانست بین دلستر و ترانه مورد علاقه اش یکی را انتخاب کند.
مردی خسته
مردی که اسهال داشت و دارد

۲۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است


گر می نخوری طعنه مزن مستانرا  /  بنیاد مکن تو حیله و دستانرا


همیشه از الکل بدم میومد، خاصیت قابل توجهی برام نداشت و بدطعم و تلخ بود، خیلی ساده، برام جذابیتی نداشت و نداره، برای علی اما، این داستان صدق نمیکنه، علی بشدت به الکل علاقه داره، همه جا دنبالشه، فکرش حول الکل میچرخه و هرچیزی که توش الکل داشته باشه رو مینوشه، کاری هم نداره این عرقی که بدستش رسیده جنس مناسبی داره یا اینکه آشغاله و ضررهای الکل رو چندبرابر بیشتر به بدنش منتقل میکنه.
اشتباه نکنید، نیومدم از مضرات الکل بهتون بگم، این تصمیم رو شما باید بگیرید که تو زندگیتون الکلخور باشید یا نباشید، چیزی که من میخوام درموردش صحبت کنم ممنوعیت الکل هست، وطنمون ایران از جمله کشورهایی هست که دست به ممنوع کردنش خوبه و جزو 16 کشوری هست که خرید، فروش، مصرف و حمل الکل رو غیرقانونی میدونن.
برگردیم عقب، اولین بار 4000 سال پیش پادشاه بزرگ یو در چین الکل رو ممنوع اعلام کرد و پسرش که تو این ممنوعیت نقش اجرایی داشت و از نزدیک شاهد بود این سیاست چه نتیجه ای داشته بلافاصله و پس از مرگ پدر این قانون رو لغو میکنه و سیاست های دیگه ای رو در برخورد با این ماده در پیش میگیره.
چرا؟ به این نتیجه رسیدن که ممنوعیت چیزی باعث افزایش قدرت و تاثیرش میشه زیاد کار سختی نیست، کم نبودن تو این مملکت کتابها، فیلمها، آهنگها و ... هایی که ممنوع شدن و بیشترین توجه بهشون جلب شد، رسانه ها درموردشون مطلب نوشتن، مردم درموردشون صحبت کردن و خیلی ساده مردم دوست داشتن ببینن چی بوده که ممنوع شده !
آمریکا بیش از 80 ساله که ممنوعیت الکل رو لغو کرده، اما قبل از این 80 و خورده ای سال حدود 13 سال الکل تو این کشور ممنوع بود، 13 سالی که باعث شد کمپ های ترک الکل پرتر بشن و آسیبهای ناشی از الکل به جامعه بیشتر بشه. دیده میشد که ممنوع کردن الکل تاثیراتی رو که مد نظر ایجاد کنندگان این قانون بود نداشته، الکل قدرت بیشتری پیدا کرد و از اونجایی که مردم به صورت غیرقانونی دستشون رو به این ماده هیجان انگیز میرسوندن مشکلات فرهنگی ای که دلیل ممنوعیت الکل بودن تشدید شدند.
علی ماجرا که حس میکنه تو این زمینه قدرت کنترل دست اون نیست و ناراضی از اینکه چرا نمیتونه خودش برای زندگی خودش تصمیم بگیره با ممنوع بودن الکل علاقش بهش بیشتر میشه و بیشتر جذبش میشه.
  • محمود دوم
از جمله ی رفتگان این راه دراز/ باز آمده کیست تا به ما گوید راز؟
  • محمود دوم
بخودم میگم : مگه سگی؟
خودم بهم میگه : به تو چه، خوشم میاد بو کنم
-خب اخه ابله وقتی مردم دارن نگاهت میکنن چرا مچ دستمونو بو میکنی؟
-چیکار کنم خب پیش اومد
-کنترل کن خودت رو، مسخره
-ببخشید
-برو از جلو چشام گمشو، نمیخوام ببینمت
-چطوری؟
- ... -_-


دو نوع دانشجو داریم که زود از سر جلسه امتحان بلند میشه، یکی اونی که خیلی خونده و سریع همه چی رو مینویسه، یکی اونی که خیلی نخونده و سریع به این نتیجه میرسه که وقت خودش رو با زل زدن به برگه نگیره. حالا اینکه من جزء کدوم دستم که زود بلندشدم از سر جلسه بماند !
  • محمود دوم
میگم خوابم میاد
میگه شب زودتر بخواب
خب
اونم یه آدم معمولی دیگه است
مثل همه شماها
مثل همه شماهایی که به کسی که کم خوابیده
بجای خواب صبح
خواب شب رو پیشنهاد میکنید
آدمها کی میخوان متوجه بشن
که
خواب صبح یه چیز دیگست !

  • محمود دوم


یه جایی خوندم که امسال برای هاله سحابی و پدر بزرگوارش، یادبودی برگزار نمیشه، یادشون گرامی

هر سفری به سوغاتیشه، براتون سوغاتی آوردم، از نوع طبیعیش ...
12شب
6صبح
پیشنهاد میشه با هندزفری و هدفون گوش کنید
  • محمود دوم
از زنجان کوبیدم اومدم تهران، تهران یه مسیری که 2 ساله دارم میرم و میام رو اشتباه میرم، از زنجان تا تهران 3.5 ساعت تو راه و از تهران تا تهران 2 ساعت تو راه ...
حالا خونم، پدرجان میگه بریم شمال؟ با قیافه ای خسته میگم : اِه ...
به مادرم میگه حله محمودم راضیه، جمع کن بریم!
دارن جمع میکنن جدی جدی، بدتر اینه که جمعه باید برگردیم، واقعا خستم.

فرصت نکردم هنوز خودکشی کنم، دو دقیقه تایم آزاد پیدا کنم میکشم خودمو، نگران نباشین.

با دوستان خسته تر از خودتان تا سرکوچه رفتن هم خطاست
درضمن، همیشه انقدر زشت نیست قیافم :| اینجا واقعا خستم
  • محمود دوم

من همین الان درحال بستن طناب خودکشی ...

 

 

 

+ کلا چون ادیت نکردم با برنامه کیفیت صدا هم پایینه، ببخشینم :)

 

  • محمود دوم


فصل جدید هاوس آو کاردز، اونم با شروع فرجه ها، خبری بس عالی، تمومش که کنم از این فصل خواهم نوشت (فصل5)، امیدوارم این سریال رو دیده باشین که اگر ندیدین 7/16 عمرتون برفناست! البته سریال فصل به فصل کمی ضعیف شد و شروعش یه چیز دیگه بود، اما هیجان همچنان بالاست. شماها که همتون تا دوروز پیش داد و هوار سیاسیتون گوش مارو کر کرده بود، ببینید!

شروع سریال خوب بود و هرچند که فرانک آندروود مثل فصلهای گذشته با دوربین صحبت نمیکنه، اما نگاه هاش بهمون نشون میده که اون مارو فراموش نکرده!


  • محمود دوم

خیلی خوبه که همه دارن کم کم مارو سعادتمند میکنن به شنیدن صداشون، عالمه، یاسی، صخی، صداهایی که انتظارشون رو نداشتم و خنده هایی که ترس آدم رو بر می انگیزه :)) بازم از این کارها بکنید :)

 

 

 


به مجموعه تپق هام تپق 4دقیقه و 35دقیقه هم اضافه شد  ^_^

 

 

ویرایش : همینکه پست کردم پری خانوم هم صوتی گذاشت :)) تیم دوبله میشه زد قشنگ با این صداها

 

  • محمود دوم
همه دلشون شکسته، همه مورد تجاوز نیروی بی احساس بیگانه واقع شدند.
یه بار نشد یه نفر بنویسه که من دل شکوندم، من بی احساس بودم، من خودخواه بودم، آره من اینکارارو با کسی کردم، آره من یه هیولام، یه هیولام که آروم و متین و یه پکیج کامل جلوه میکنم.
باورت نمیشه این آدم آروم چه چیزیه، باور که چه عرض کنم، حدس هم نمیتونی بزنی که این اصلا آدم نیست، این خنده ها خنده های آدم نیست، این حرف زدنهای قشنگ ... گرفتار جلوه آروم این موجودات میشی، یه هیولای بی احساس.
هیولاها تو قصه ها نیستن، واقعی اند، خیلی واقعی، در اقلیت هم نیستن، فقط خوب یاد گرفتن آروم جلوه کنن، خوب یاد گرفتن چهره سرد و سنگیشون رو پشت لبخندهاشون قایم کنن ...
من هیولا دیدم، هیولا شدم
  • محمود دوم