فراتر از دیپلم

اینجا سخن از مردی است که نتوانست بین دلستر و ترانه مورد علاقه اش یکی را انتخاب کند.
مردی خسته
مردی که اسهال داشت و دارد

۵۶ مطلب با موضوع «چرتیات» ثبت شده است

موهای قرمز طبیعیشو پیچ میده دور انگشتش. 

همیشه زنی هست که شمارو از زن دیگه ای نجات بده و به محض اینکه نجاتت داد، اماده میشه برای داغون کردنت.

نظام آموزشی اموختمان که همه برنده ایم، از شکستها و خودکشی نگفت.

تنهایی عمیقی در جهان است، که در حرکت کند عقربه های ساعت حس میشود.

خیلی زیاد، 

خیلی کم، 

خیلی چاق، 

خیلی لاغر، 

یا هیچکس. 

من چنین چیزی را نخواهم خواست، اما گاهی به ان فکر میکنم

خیلی زیاد، 

خیلی کم، 

خیلی چاق، 

خیلی لاغر، 

یا هیچکس. 

باید راهی باشد، قطعا باید راهی باشد که هنوز به فکرمان خطور نکرده است. 

چه کسی این مغز را در سر من قرار داد؟ 

که فریاد میزند، 

که درخواست میکند،

که میگوید که فرصتی باقیست. 

و "نه" نخواهد گفت. 

و "نه" نخواهد پذیرفت. 



پ.ن: دارم برای کنکور ارشد میخونم و رد دادم، بله


  • محمود دوم
این بار سکسِ سرپایی رو امتحان کردم
معمولا جواب نمیده ولی این بار بنظر خوب بود
اون مدام میگفت: "وای، چه پاهای قشنگی داری"
همه چی داشت خوب پیش میرفت
تا اینکه پاهاش رو از زمین بلند کرد،
و انداخت دور کمرم
"وای، چه پاهای قشنگی داری"
بنظرم وزنش بیشتر از 60 کیلو بود
و همینجور که میکردمش،
خودش رو آویزونم کرده بود
وقتی ارضا شدم
دردی از ستون فقراتم تیر کشید تا بالا
اندختمش رو مبل
دور اتاق راه رفتم
هنوز درد داشتم
بهش گفتم بهتره بری، من باید آماده شم برم جایی
لباساش رو پوشید و رفت
من رفتم توی آشپزخونه و یه لیوان آب خوردم
درد تیر کشید تا پشت گوشم،
لیوان افتاد و شکست
همینطوری که داشتم بهش فحش میدادم،
کتری رو پر آب کردم تا جوش بیاد و برای خودم یه دمنوش درست کنم
گفتم تا این جوش بیاد میرم دوش بگیرم
تازه خودمو خیس کرده بودم
تلفن زنگ زد
اومدم بیرون که جواب بدم،
خم شدم گوشی رو بردارم
درد تا گردن و بازوهام هم رفت
سعی کردم کمرمو صاف کنم،
از دیوار گرفتم و بلند شدم
درحالی که توی سرم برق برق میزد،
گفتم اَلو؟
گفت: "دوست دارم"
گفتم باشه مرسی
"فقط همین؟"
اره
"گه بخور"
گوشی رو قطع کرد
آروم آروم داشتم برمیگشتم سمت حموم
با خودم فکر کردم
که عشق چقدر سریع خشک میشه
حتی سریعتر از اسپرم
  • محمود دوم
یه قیافه ای به خودت گرفتی انگار کشتی هات غرق شده.
فقط از انگل بودن خسته شدم، تا مغز استخوان خسته ام.
دلت میخواد برگردی تو جامعه، هری؟
نه اصلا، برعکس دلم میخواد از شرش خلاص شم.
راه خودکشی همیشه بازه.
میدونم.
  • محمود دوم
بهم گفت:
زنها نمیدونن چطور عاشق باشن،
ولی تو میدونی،
زنها فقط میخوان زالو باشن،
اینو میدونم چون خودم زنم.
من خندیدم.
پس ناراحت تموم شدنِ رابطت نباش،
چوتکه اون الان زالوی یکی دیگه شده،
یکم یگه حرف زدیم و خدافظی کردم و گوشی رو گذاشتم.
بعدش رفتم توالت و یه تپه ریدم
و فکرکردم که خب من هنوز زندم
هنوز میتونم از بدنم آشغال بریزم بیرون
و تا وقتی این اتفاق میوفته
میتونم خیانت،
تنهایی،
و زخم گوشه ناخن رو تحمل کنم.
با این فکرا پاشدم،
کونمو شستم،
سیفون رو کشیدم،
و دوباره فکر کردم،
درسته، من میدونم چجوری عاشق باشم،
شلوارمو بالاکشیدم و رفتم تو اتاق
  • محمود دوم
بهم گفت،
تو همش دنبال این جک و جنده ها میری،
من حوصلت رو سر میبرم.
گفتم: آروم بگیر، دیگه نمیخوام بهم توهین کنی.
گفت: وقتی سیگار میکشم، گلوم درد میگیره، میسوزه.
گفتم: پس فقط من میکشم.
تو ماشین بودیم، نگاهی به گوشی کردم.
گفت: منتظر پیامی. همه ش داری به تلفنت نگاه میکنی، اگه یکی از اون جنده ها پیام بده زود منو دَک میکنی و میری.
گفتم: نمیتونم قولی بدم.
یه مرتبه برام پیام اومد، گوشی رو برداشتم دیدم شقایقه، میگه زودباید ببینمت، پول لازمم.
گفتم: اوه!
گفتم: الان میام، صفحه گوشی رو خاموش کردم و گذاشتم کنار.
بهم نگاهی کرد و گفت: معلومه که یه جنده بود، صورتت نورانی شد.
گفتم: بابا چه مرگته تو؟! ببین من الان باید برم، تو پیاده شو خودت یه دوری بزن من باز برمیگردم.
گفت: میرم، من عاشقتم اما تو دیوونه ای، بدبختی.
کیف صورتیشو برداشت و در رو محکم بست و رفت.
  • محمود دوم
خیلی از چیزهام رو تو مدرسه جا گذاشتم
خیلی بیشتر از مداد و پاک کن و شال گردن
توی مسیر مدرسه امام صادق، کوچه چهل و هفتم، لای شعار هفته بیست و نمیدونم چندم
ایکاش همونطور که مادرم پیش بینی میکرد
یه روز خودم رو هم گم میکردم
  • محمود دوم
همین
  • محمود دوم
میخواستم امروز هرطور شده یه پست بزارم، یه بار هم اومدم تو پنل ولی چیزی نداشتم بنویسم، تصمیم گرفتم توییتهای اخیرم رو اینجا بازنشر کنم، شاید پلی باشه به فعالیت بیشتر :)) کسی چه میدونه!


بززگترین سوالم تو زندگی اینه که چطور موهای سرم از شرتم سر درمیارن

***

بعضیا هم هی لایت میکشن، هی نوشابه نمیخورن، هی از کاندوم استفاده میکنن، آقاجان زندگیت سرطانه خودش، نمیدونی!

***

چرا این دخترایی که میگن من اصلا از رابطه و پسر و اینا بدم میاد منقرض نمیشن؟!

***

چطوریه که زنها با وجود اینکه دین حتی حقوق اولیشون رو هم زیرپا گذاشته و رسما سوژه جنسی مرد شدن، باز از مردها متدین ترن؟! فکر امشبم تو رختخوابه!

***

یکی از هدفام تو زندگی اینه که از کلمه مثمر ثمر تو جلسه ای چیزی استفاده کنم، تا حالا نه استفاده کردم نه به جلسه ای چیزی دعوت شدم

***

انقد انرژی منفیام زیاده که اگر یوقت انرژی مثبت داشته باشم، منفیا زود مثبتارو قورت میدن

***

اشتباها بجای آب یه قلپ سنبل الطیب خوردم، حالم بد شد اومدم درستش کنم یه قلپ گلاب خوردم!
تابحال انقدر حس احمق بودن نداشتم!
  • محمود دوم
من هنوز نمردم
طبیعتا
نمیدونم تناسخ وجود داره یا نه
حتی اگر بمیرم و وجود داشته باشه هم متوجهش نمیشم!
مسخرس واقعا
بعضی وقتا فکر میکنم
شاید این پشه هایی که شبا میوفتن به جونم
قورباغه هایی بودن که تو بچگی کشتم
حالا تو زندگی جدید میان و منو مینمایند
نمیدونم برادر
بگذریم
راستی، دلم واستون تنگ شده بود ^__^
  • محمود دوم
مادری متدین
همچنان پس از سالها میگوید این آیه ها از قران نیست
میگوید از خودت در می آوری
یکبار خوانده؟ نمیدانم

خواهری بی ادب و با عقایدی خاص
نه من درکش میکنم
نه مادرم
همچنان دست از تلاش برنمیداریم البته

برادری مهریان
ساکت
مشغول چرخاندن اسپینر
هرازگاهی مادرم بهش میگوید چون برادرت این حرفهارا میزند دلیل نمیشود درست باشد، گوش نکن
میخندد

پلی لیست احمقانه خواهرم از آهنگهایی که خودش آنهارا "دیس-لاو" عنوان میکند
یک قلوپ چای خیلی داغ
بوی برنج
حس شرجیِ هوا
جاده شمال
روآ مدل 86
یک شب گرم تابستانی
و دیگر هیچ

نه حتی خدا
  • محمود دوم