ولی باید برم WC
الان دقیقا 10 دقیقه ای هست
که تنش های بدی از درون احساس میکنم
اما حسش نیست
نه جدی، کی حال داره بره تا WC
منزل پدری
در منزل دستشویی نداره
باید رفت به حیاط
و در حیاط
هوا سرده
نتیجتا بنده
دقایقی رو همینجوری میشینم
به امید اینکه این تنشها رفع بشه
میام درموردش اینجا حرف میزنم
که ذهنم سرگرم بشه
اما انگار نداره فایده
باید رفت، حسش نیست، اما باید رفت
عذرمیخوام اگه ادبیاتم دلنشین نیست
دوست دارم ببینم ادبیات شما تحت فشار چطوره :)