فراتر از دیپلم

فراتر از دیپلم

اینجا سخن از مردی است که نتوانست بین دلستر و ترانه مورد علاقه اش یکی را انتخاب کند.
مردی خسته
مردی که اسهال داشت و دارد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
پیوندها

صدای خوشحال (!) - تعطیلات ایز هیِر

تا حالا شده با یکی بحث کامنتی کنید، با دقت بشینید وقت بزارید و جملات رو کنارهم بچینید و مقاله ای براش بنویسید و وقتی دکمه ارسال رو میزنید خوشحال و راضی هستید و به این فکر میکنید که الان میاد میخونه و پیش خودش میگه "هی وای من، درمورد همه چیز در اشتباه بودم من!" ؟ :)) ولی خب هیچوقت پیش نمیاد این اتفاق بیوفته!

حتی بعد گاها میریم کامنت هامون رو میخونیم باز (شماهم اینطوری این؟!)، بنظرم هیچ کاری در این حد سخیف و دپرسانه نیست که بشینی کامنت خودت رو دوباره بخونی، اینکار درحد اینکه باسنت رو بِخارونی و بعد انگشتت رو بو کنی سخیفه!


11 دقیقه هم درددل طور میتونید گوش کنید :)



  • محمود دوم

نظرات (۱۳)

  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۳
  • صخره .
    • خوندن کامنت های خودم تو وبلاگای دیگه یکی از لذت های زندگیمه：/ مخصوصا خوندن کامنتای چند سال قبلم
    و یکی از فانتزی هامم اینه که از کامنت خصوصی هام برام عکس بفرستن! 
    کلا گند خورد به فانتزی و لذت هام：|
    پاسخ:
    صخی :))
  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۳
  • صخره .
    • خوندن کامنت های خودم تو وبلاگای دیگه یکی از لذت های زندگیمه：/ مخصوصا خوندن کامنتای چند سال قبلم
    و یکی از فانتزی هامم اینه که از کامنت خصوصی هام برام عکس بفرستن! 
    کلا گند خورد به فانتزی و لذت هام：|
    پاسخ:
    اگه بخاطر نوستالژی و یادآوری گذشتش اشکالی نداره، ولی اگه بخونی که ببینی خوب گفتی یا نه (مثل من) یعنی وضعت خرابه :))
  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۷
  • کِلاَوس بُودلِر
    • تک تک کامنت‌های من ذیلِ پست‌هایی که باهاشون مخالفم، دقیقاً و دقیقاً همین وضعیت پاراگرافِ اول رو دارن!
    همیشه هم به نتیجه نمی‌رسم، طرف یه طوری پفیوزبازی در میاره! :((
    هعیی!
    پاسخ:
    آدمهای با دیدگاه شبیه تو، تو جامعه ای شبیه جامعه ما اذیت میشن خب، طبیعیه.
    همونطور که استاد بزرگ میفرمایند : انسان درمقابل ابرانسان (کسی که پایبند ارزشهای سنتی و تعصبات و ... نیست) مانند گوسفند است درمقابل انسان! (قشنگ تر زدم به جمله بندی استاد :| خودش خیلی قشنگتر گفته بود ولی مفهومو رسوندم بهرحال!)
  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۱:۴۶
  • صخره .
    • چرا انقدر ارومید اخه؟! کمی ولوم بدهید خاب-_-

    وای وای! از این توهین خفنا! منو ببر بخونم کامناتونو:-D

    سندو میزد بیو:-D عاشق بیوع گفتناتم:-D 

    محمود این اهنگا چیه منصفا؟!：| خندم میگیره：/:-D

    ±چه قدر صدات لشه اخه. دایان-_-ایش!

    بهش بگه تو خیلی گوهی:-D واعای:-D
     
    عاشق اینجام که فرتی میری بهشت:-D یکم تردید داچته باچ حالا:-D

    ±آه محمود:-D آه مهربان آسیب پذیر:-D
    پاسخ:
    خواستم تند و آتشین و اینا حرف بزنم اتفاقا، با انرژی مثلا! نشد!
    توهینا کامنتی نبود، تلگرامی بود :))
    مرسی از علاقه ای که به "بیو" گفتنا نشون دادی، بیشتر استفاده خواهم کرد :))
    گفتم انرژی کارو ببرن بالا بیحالی صدارو جبران کنن :| اتفاقا اسم آهنگها هم funny نمیدونم چی چی بود :))
    فرضا گفتم میرم بهشت! و الا منکه کلا حال نمیکنم با این داستانا :))
    +حقیقتا :))
  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۵:۰۹
  • صخره .
    • چرا به خودت فشار میاری؟! استایلت خیلی خاصه! اصلا دلیلی نداره تلاش کنی صدات با انرژی و تند و اتشین باشه! خیلی خفنه همینجوری!

    مخلصم:-D

    نه نههههه:-D بهشت برین زیرپای توست مادر:-D 

    +حقیقتا و ...：_:-D عجب اعتماد به فضایی دارنا ملت
    پاسخ:
    مرسی صخی :))
    آقایی!
    :))
  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۵:۲۷
  • nily ..
    • آره یه بار تجربش کردم برا هفت جدم بس بود! :)
    در مورد انتخابات بود! :)
    حتی کامنت شما هم اونجا بود! ؛)
    همزاد پنداری تا چه حد؟! -_-
    پاسخ:
    به گمونم بدونم کی رو میگی :)) چون من یکی دوتا بلاگ بحث کردم کلا درمورد انتخابات، دوران خوبی بود، جدال مغزهایی راه انداخته بود! :))
  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۱۶:۵۶
  • هَشْتْ حَرفى
    • از اونجایی که من خودم خیلی به کامنت معتقد نیستم، جز در موارد معدودی که حسابی  به طرف توپیده باشم برنمیگردم کامنتم رو بخونم هیچوقت. یا نهایتا دیگه وقتی که در آن واحد جواب میده و جواب میخواد.
    شده بعد دو ماه رفتم دیدم عه تو جواب کامنتم سوال پرسیده. اونوقت جواب دادم بهش :))  
    پاسخ:
    خوبه که اینطوری، بعضی وقتا من خیلی وقتم گرفته میشه سر این جواب گرفتنا.
  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۲۰:۲۲
  • Maryam mariyana
    • سلام 
    خوشبختی و لبخندها و تعارف تیکه پاره کردن های سر سفره فانتزی ترین دروغی که زوج ها به اطرافیانشون میگن 
    پاسخ:
    آره احتمالا.
  • ۰۳ تیر ۹۶ ، ۲۱:۵۲
  • Pary darya
    • ((|: اون بیوع یه طرف کل حرفاتون یه طرف دیگه
    پاسخ:
    :))
  • ۰۴ تیر ۹۶ ، ۰۱:۳۲
  • پـــــر ی
    • حالا موندن با یه نفر اونقدام سخت نیست چرا اینقد ملت تنوع طلب شدن

    بعد ایشالا که ما جزو اون دسته بلاگرایی نیستیم که بدت میاد ازشون؟

    اونی هم که بعد امتحاناش میاد که زخمی کنه اینقد بیحال حرف نمیزنه.والا:)

    اصن خداحافظی کردنت :)))) داغان بود یه کم:)))
    پاسخ:
    طبیعتمون تنوع طلبه فکرکنم، نمیدونم، بهرحال آدما تکراری میشن، عشق قوی ای باید بین دونفر شکل گرفته باشه که تا آخر عمر بتونن همو تحمل کنن و چون خیلی وقتها این عشق نیست، یجورایی همو تحمل میکنن و فیک میکنن دوس داشتن همو.
    اختبار دارین این چه حرفیه :)) از شما خیلی هم خوشمان میاید.
    بعضی وقتها مادرم زنگ میزنه بهم، میگه از خواب بیدار شدی، میگم نه بابا خواب چیه، میگه چیزی شده، میگم نه مادرجان، میگه چرا پس صدات گرفته :| منم میگم عمرم اومد و رفت هنوز نشناختی که صدام همینطوریه؟ -_-
    :))
  • ۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۲
  • پـــــر ی
    • وااااای خدای من نگو که پیرو این حرف غلطی که :«مردان تنوع طلبند»  ببخشید هاااا ولی غلط کردن که هستن. یعنی چی؟ فک کردین ما زنها بلد نیستیم تنوع طلب باشیم آدما باید واسه خودشون حریم داشته باشن. حدوحرمت نگه دارن. 

    خواهش می کنم. لطف داری:)

    نهههه، اشتباه میکنی. صدات دفعه های پیش این شکلی نبود. فک کردم امتحانا خیلی سخت گذشته بوده :)
    پاسخ:
    نه کاری با جنس خاص ندارم، آدم تنوع طلبه کلا به گمونم، اصلا هرچیز ثابتی حوصله آدم رو سر میبره نه فقط تو روابط، یه چیز والاتری باید تو یه رابطه باشه که تکراری نشه، البته منکه نه تجربه خاصی داشتم تو این زمینه نه مطالعات زیادی، پس کلا مهم نیس نظر من چیه :))
    نمیدونم طبق معمول بود، رو تخت و زیر پتو ضبط کردم، شاید مود لوکیشن رو مود خودم تاثیر گذاشته!
  • ۰۴ تیر ۹۶ ، ۱۸:۳۰
  • مجسمه ی متحرک
    • تعطیلات ایز هیر ولی کو خوشگذرانی؟!
    پاسخ:
    آره واقعا :))
    من حالا تو یه مسافرت خانوادگی ام! بعد برمیگردم تهران و یه مسافرت مجردی میرم، امیدوارم اون یکی بیشتر خوش بگذره!
  • ۱۵ تیر ۹۶ ، ۱۱:۳۴
  • یاسی ترین
    • باشنیدن صدات فکر میکنم از اون دسته آدمای ذاتا خسته‌ای ربطی به شرایط و امتحان نداره :))
    زن و شوهرا بعد یه مدتی ممکنه جذابیتهاشون رو از دست بدن. ممکنه برای  هم عادی بشن. خوب این یه اتفاق طبیعیه. هیچکس تو رابطش مثل روز اولش نمیشه. اما بعضی زوجا احساسشون به هم خیلی عمیق میشه و در عین حال که برای هم عادی شدن، یه جور خاصی با هم مچ شدن اینه که آرزو میکنن اونورم با هم باشن وگرنه که نه رابطه‌ای بعد بیست سال مثل روز اولشه نه کسی از اون طرف خودش تصوری داره 
    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم