فراتر از دیپلم

اینجا سخن از مردی است که نتوانست بین دلستر و ترانه مورد علاقه اش یکی را انتخاب کند.
مردی خسته
مردی که اسهال داشت و دارد

میگه میرم بهشت و با حوریا عشق و حال میکنم
میگه اخه تو چه میدونی چخبره اونور
میگه عشق و حالیه واس خودش
میگم خیلی کثیف و بدبختی
میگه عمته (ولی منظورش این بود که چرا این حرف رو میزنی!)
میگم اینایی که ازش میگی همینجا هم هست
میگه اینجا گناهه، کار زشتیه
میگم کار زشت این دنیا آرزوی اون دنیاته؟
میگه تو درک نمیکنی :)
میگم روشنم کن
میگه نمیشه
میگم چرا؟
میگه خدا چشم و گوش تورو بسته! خواست خداست
میگم چه خدای بیشعوری داری
میگه واس این حرفایی که با بی فکری میزنی جواب پس میدی :)
  • محمود دوم

نظرات (۲)

وااااااای
عالی بود
دمت گرم محمود

پاسخ:
قربانت :)
تلاش واسه فهیم شدن خیلیها کاملا بیهودس و فقط ذهن خودمون رو مستهلک میکنه:)
پاسخ:
من به این نتیجه رسیدم که اصلا فکر کردن اشتباهه، فکر که نکنی از همه چی آزادی :))
نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.