عنوان را میخواستم بزنم :
"شاید، فقط شاید، نظرتون برای مردم به ****** باشه، پس همه جا نظر ندهیم" طولانی بود نزدم.
شرح اتفاق :
آن گل فروشی
اه، تف به آن گل فروشی
شلوغ بود و بانوانی در آن مشغول به گل بوییدن
احمقی که گلایل هارا با حالت تعجب نگاه میکرد
شک ندارم با خود میگفت :
"گلایل میخرن الان؟ یا برای زمانی دیگراست آن؟"
یکی چونان آرایشی داشت
که هرلحظه میگفتم
از سنگینی آرایشش الان است که با صورت به زمین بخورد
بگذریم، میگفتم
چندشاخه گل زیبا برداشتم
دست گلش کرد و گفت : 68700 تومان، مهمان باشید
دست در جیب کردم، کارتم نبود، پول شمردم : 65000تومان
فاک
دخترک خندید
مشغول عذرخواهی بودم و جنبش دستانم به معنی دنبال کارت گشتن
مردک گفت من عجله دارم
و زنی که گفت حالا مجبور نبودی این چنین سنگینش کنی
خب
اینجانب گاها قاطی میکند
یک رز بسرعت از دست گل کندم به زن دادم (با حالت سر گفتم بهش که گل را درجایش بگذارد)
گفتم : روزتان مبارک :)
و گلفروش :|