فراتر از دیپلم

اینجا سخن از مردی است که نتوانست بین دلستر و ترانه مورد علاقه اش یکی را انتخاب کند.
مردی خسته
مردی که اسهال داشت و دارد

۲۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

در ادامه این پست
با پدرم صحبت کردم، ازم خواهش کرد بگردم و پیداش کنم و اینکه بپذیرم اشتباهم رو و جبرانش کنم، به همین دلیل هفته قبل به انتظامات معرفی کردم خودم رو :))
با دوربین شماره پلاکش رو درآوردن و بهش خبر دادن، امروز اومد و 80 تومن خسارت ازم گرفت و رفت :|
پدرم میگفت به خسارت وارده نگاه نکن، ببین چه درسی گرفتی، تنها درسی که گرفتم این بود که بعضی وقتا تو زندگی یهو 80 تومن پول غیب میشه :)
  • محمود دوم

نمیدونم اصلا با این آهنگهای توپ میتونین گوش کنین من این وسط چی میگم یا نه !

قطعه های Corale - Time Lapse - Run همش از آلبوم In A Time Lapse

 

 

 

  • محمود دوم

من برنده ام
من زاده شدم برای بردن
چی تو زندگیم بردم؟
به تو ربطی نداره
اصلا مگه بردن باید چیز بزرگ و مهمی باشه
همین که صبح، از صبح روزقبل دیرتر بیدار شم، خب اون روز من برندم
حتی اکه شب قبلش از شب قبلترش دیرتر نخوابیده باشم


درمورد عکس » کتیا خستم کرده، حتی از گول زدن دختری که نمیخواد گول بخوره هم سخت تره طراحی تو این برنامه.
  • محمود دوم
بدجایی پارک کرده بود و منم اولش ندیدم، دیر متوجه شدم میگی چیکار کنم؟
اومدم پایین ببینم چیشده، گلگیرش رفته بود تو، یه نگاه به چپ کردم و یه نگاه به راست، یکم دورتر ازش پارک کردم. خیلی با خودم درگیر بودم و آخرسر شمارم رو براش گذاشتم.
خیلی دیرم شده بود، 40 دقیقه تاخیر سرکلاس اون استادی که مطمئنم تو خونه با زنش مشکل داره، اینهمه عصبانیت ممکن نیست بخاطر رفتار دانشجو باشه، شک ندارم بی اعصابیش از جای دیگست، رفتم سرکلاس و طبق معمول شروع کرد : "به به، آقای حسین پور، چشممون روشن بالاخره تشریف آوردید"، بدون کلمه ای جواب دادن نشستم، مطمئن بودم ادامه داره برای همین وسط حرفش نپریدم ... "حضورتون رو نمیزنم، اگه برای حضورغیاب اومدین میتونین تشریف ببرین". لبخندی زدم و گفتم : نه استاد مهم نیست، همینکه شمارو ببینم برای من کافیه. میدونم ته دلش خودشم با خودش حال نمیکنه، کلاس تموم شد رفتم پیشش و ازش خواستم برام تاخیر بزنه، قیافش رو طوری نشون داد که بگه هیچ چیزی حس نمیکنه، ولی حس میکرد، سر تکون داد و گفت باشه.
همین یه کلاس مونده بود چون 8صبح خواب مونده بودم و کلاس اول رو کامل از دست داده بودم. سریعا برگشتم سمت ماشین، هنوز نیومده بود کاغذ شمارم رو برداره، شمارمو برداشتم، استارت کردم و رفتم اتاق خوابیدم باز ...
  • محمود دوم